مصاحبه با هان هیوجو (Han Hyo Joo) بازیگر نقش دونگ یی در مجموعه افسانه دونگ یی

زمین میخورم و دوباره بلند میشوم
هان هیوجو، بازیگر جوان سینما و تلویزیون کره جنوبی، متولد سال ۱۹۸۷ است و هماکنون ۲۵ سال دارد. او فعالیت هنری را از ۱۵ سالگی و در تئاترهای مدرسهای شروع کرد و اولین بار در یک مجموعه کمدی و طنزآمیز تلویزیونی به نام «بدون توقف» ظاهر شد. فیلم کمدی گنگستری «معلم من، رییس من» نام او را در سطح وسیعتری مطرح کرد.
در سال ۲۰۰۹، درام خانوادگی افسانه برلیان او ـ که براساس قصه کلاسیک سیندرلا ساخته شد ـ موفقیت خیلی زیادی در کره کسب کرد.
سال بعد، این بازیگر نقش اصلی درام تاریخی دونگیی را برای شبکه معروف MBC کره بازی کرد و موفق به دریافت چندین جایزه مهم هنری برای بازی در نقش اصلی آن شد. هان هیوجو، سه سال قبل در فیلم سینمایی پرفروش گوانگ هایه نقش مقابل لی بیونگ هون بازیگر سرشناس سینمای کره را بازی کرد. در این فیلم تاریخی، او دوباره در نقش یک ملکه ظاهر شد، از ماه قبل او بازی در درام رمانتیک عشق ۹۱۱ را شروع کرده است. این بازیگر در گفتوگوی زیر درباره جنبههای مختلف کاری در درام تاریخی و شرح حالگونه دونگیی و ایفای نقش یک ملکه صحبت میکند.
بازی در نقش اصلی یک درام تاریخی که تبدیل به یک کار بسیار موفق تلویزیونی شد، چه حسی دارد؟
خب، خوب و لذتبخش است. ولی به همان اندازه فشار زیادی روی من وارد شد و خیلی اذیتم کرد. دونگیی یک محصول تلویزیونی عظیم و پرخرج است و در آن، نقش شخصیت محوری را به عهده داشتم که همه چیز و همه کس، حول محور آن بود. اینطور نبود که فقط نام این درام تاریخی برگرفته از نام شخصیت من در آن باشد. تمام این مسائل به من این نکته را دیکته میکرد که باید کارم را به نحو احسن و به بهترین شکل انجام دهم. البته شما در هر نقش و موقعیتی که باشید باید بهترین بازی خود را ارائه دهید، اما وقتی صحبت از مجموعهای در این حجم و شکوه میشود، اوضاع و شرایط تغییر کرده و همه چیز معنی تازه و متفاوتی پیدا میکند.
وقتی بازی در نقش دونگیی به شما پیشنهاد شد، چه عاملی باعث شد بازی در آن نقش را قبول کنید؟
در وهله نخست، یک مکث طولانی کردم. مطمئن نبودم میخواهم این دعوت را قبول کنم یا نه. پذیرش این نقش کار سادهای نبود و عواقب زیادی به همراه داشت. میدانستم نقش دونگیی چالشهای بسیاری به همراه دارد و بازی در یک چنین نقش تاریخی، اصلا کار سادهای نیست. شخصیتی که باید بازی میکردم، در ارتباط با کسی بود که از ۱۵ تا ۵۰ سالگی او در جلوی دوربین به نمایش درمیآید و باید بازی شود. نمیدانستم میتوانم این کار را جلوی دوربین انجام دهم یا خیر. ولی وقتی یک مدت زمانی گذشت و فیلمنامه را چند بار خواندم، اوضاع تغییر کرد و دیدم به این شخصیت علاقهمند شدهام و احساس میکنم میتوانم او را جلوی دوربین فیلمبرداری زنده کنم. احساس کردم نباید این شانس و فرصت خوب را از دست بدهم و بگذارم شانس بازی در این نقش نصیب بازیگر دیگری شود. میدانید، نقش دونگیی و تغییراتی که او در طول زمان میکند، سنگ محک خوبی برای آزمایش توان بازیگریام بود. او یک شخصیت واقعی تاریخی بود و بازی در این نقش، افتخار بزرگی برایم بود. به جمع اینها، این نکته را هم اضافه کنید که نقش اصلی و محوری یک درام تاریخی بود. در زندگی حرفهای و کاری یک بازیگر کمتر اتفاق میافتد که شانس بازی در چنین نقشهایی را پیدا کند. هیچ بازیگری هم حاضر نیست خودش را از چنین شانسی محروم کند. به همین خاطر، تصمیم گرفتم سختیها و چالش مربوط به کار را به جان بخرم و با این مجموعه همکاری کنم.
خود شما این شخصیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
دونگیی، سختیها و مشکلات زیادی را در زندگیاش تحمل میکند. مهمترین نکته این است که او همواره درد و رنج مربوط به از دست دادن خانوادهاش را با خود حمل میکند. او از همان دوران کودکی، یکجورهایی یتیم میشود و با این حال، روحیه خود را حفظ میکند و با روحیهای مثبت و روشن زندگی را ادامه میدهد. دونگیی، مقاومت کردن را یاد میگیرد و به کمک آن میتواند دوباره سر پا بایستد. او سرسخت و باهوش است و همین دیدگاه روشن اوست که اجازه میدهد مراحل ترقی را طی کند و در اوج قدرت و بزرگی، دوباره به گذشته خویش و خاستگاه طبقاتی اولیهاش برگردد. دونگیی، آدمی نیکوکار و عادل است که در مقابل قدرت و نیروهای محیط پیرامون خود، قوی و پرقدرت است و در همان حال، نسبت به افراد ضعیف، نرم و مهربان عمل میکند. من دونگیی را اینگونه شناختم و برایش احترام زیادی قائلم.

کارگردان مجموعه – لیبیونگ هون- تعریف خیلی زیادی از بازیتان کرده و گفته میتوانید تصاویر متنوعی از یک شخصیت را ارائه دهید. وی حضور شما در مجموعه را یکی از دلایل اصلی موفقیت کلان آن اعلام کرده است. با شنیدن چنین حرفهایی چه احساسی پیدا میکنید؟
طبیعی است که خوشحال میشوم و باید از لیبیونگ هون بابت این تعریفها تشکر کنم. اما واقعیت امر را بخواهید، من هنوز در اول راه هستم و باید تجربههای خیلی زیادی را از سر بگذرانم. راهی طولانی را در پیشرو دارم و باید خیلی چیزهای تازه را یاد بگیرم. خیلی خوب میدانم باید خودم را وقف کارم کنم و با انتخاب هر نقشی در آن غرق شوم. اگر زمین خوردم بلند شوم و تلاش کنم اشتباهاتم را جبران کنم. از زمین خوردن نمیترسم و میدانم که باید به کسب تجربهاندوزی بپردازم. هر روز که میگذرد تجربه و اعتماد به نفسم بیشتر میشود و در عین حال میدانم که این اعتماد به نفس باید کمک کند تا نقشم را بهتر بازی کنم، و نه این که غرورم بیشتر شود.

هنگام بازی در مجموعه، توجهی هم به بازی همکارتان داشتید و از آنها تاثیر میگرفتید؟
همه روی این نکته اتفاق نظر دارند که جیجینهی بازیگر نقش مقابلم، بازیگر خیلی خوبی است و نقش خود را بسیار خوب بازی کرد. وقتی بازیگر نقش مقابلتان خوب باشد، شما هم احساس راحتی و آرامش میکنید. بازی خوب همکاران و همبازیها به معنی یک حمایت بزرگ در طول فیلمبرداری است و من کاملا از این حمایت بهره گرفتم. امیدوارم در کارهای بعدیام هم همین اتفاق بیفتد و با بازیگرانی همبازی شوم که دوران فیلمبرداری تبدیل به دورانی لذتبخش و سرشار از آرامش شود.